غلامرضا امامی
(رزومه برای ارایه در سموزیوم ۴۰مین یادمان)
به ماه اذر سال ۱۳۴۶، به خواست زندهیاد دکتر علی شریعتی، نخستین دیدار وی با زندهیاد جلال آلاحمد در خانه وی رخ داد. شرح این دیدار را در نوشته «دو روشنگر» آوردهام.
مشترکات آن دو :
- یک- هردو پدرانشان از روستا به شهر مهاجرت کرده بودند..؛ یکی از مزینان و دیگری از اورازان ..؛ انعکاس دلبستگی به روستای اجدادی در کویر و در اورازان و نفربن زمین هویداست.
- دو- پدران هر دو در زی روحانیت بودند. هرچند استاد محمدتقی شریعتی از ان لباس درآمد و به تدریس پرداخت ...؛ وخود از پایهگزاران روشنفکری دینی بهشمار میآید.
- سه- رویکرد و سرچشمه نگرش آنان به غرب و فرانسه است... دکتر سالیانی در پاریس اقامت داشت. جلال سفرها به آن دیار. و حاصل ان سیر و سفر، « سفر فرنگ » است. و نیز انعکاس فرهنگ فرانسه در آثار دکتر بویژه، «کویر» ؛
- چهار- دلبستگی هردو و کوشندگی آنان در نهضت ملیشدن نفت..، بهرهبری زندهیاد دکتر محمد مصدق ؛
- پنج- سفر حج هر دو و نگرش انان و مقایسه هر دو بینش در «خسی در میقات» جلال و «حج» دکتر ؛
خلاصه، آنکه هرچند هر دو فارغالتحصیل دانشکده ادبیات بودند.. مشهد و تهران..
و هردو عمر کوتاهی داشتند ..، ۴۴ و ۴۶سال..؛
اما جلال بک روشنفکر بود. و در گرایش وی به مذهب و سنت نوعی رهایی و بازگشت به خویش میدید..
اما دکتر، با نگاهی تازه به مذهب نوعی اندیشهٔ نو در داد..
از اینرو بیشک دکتر در شمار قلههای روشنفکری اسلامی است؛ و جلال در شمار روشنفکری شرقی..
اما نقش ان دو این بود ..که جلال نگرشی مذهبی را میان روشنفکران انتقال داد و دکتر پیام و اندیشه روشنگری را میان مذهبیها..؛ اما از شگفتی روزگار ایناست که دکتر از داعیهداران دین هم در زندگی و هم پس از خاموشی جفاها دید..، که نیک میدانید...، اما جلال پس از مرگ از سوی روشنفکران دشنامها شنید که آگاهید..
و میافزایم هنوز باهمه هجمهها هر دو جایگاه بلندی دارند، در دل و دیدهٔ آنان که با «زر و زور و تزویر» بیگانهاند!
***