رامین ولیزاده میدانی
مهدی پیروزفر
چکیدهدموکراسی یکی از پر مناقشهترین واژهها در ادبیات و اندیشه سیاسی است به طوری که هر انـدیشمندی به فراخور گستره و افق فکری خویش معنی و مفهوم خاصی از این واژه را استنباط کرده اسـت. علی شریعتی به عـنوان یـکجامعهشناس دینی نیز دموکراسی را از زاویه فکری خویش و باتوجه به گفتمان دینی تعریف کرده است. او در سلسله بحثهای خود در حسینیهء ارشاد در سال 1348 در قالب بحث امّت و امامت، نظریه جدیدی را تحت عنوان نظریه دموکراسی متعهّد مـطرح کرد و با نقد نظامهای لیبرال دموکراسی غرب، دموکراسی غربی را دموکراسی غیرواقعی خواند و سعی نمود با ارایه شواهد و ادلّه مستند، اشکالات جدی در مبانی فکری نظام لیبرال دمکرات غرب وارد سازد.
او دموکراسی غربی را دموکراسی رأسها و نـه دموکراسی رأیها معرفی نمود و با الهام از دیدگاههای اسلامی، دموکراسی غربی را یک نظام نخبه سالار، آریستو کراتیک و در خدمت منافع طبقهای خاص - اشراف و سرمایهداران - خواند و سعی نمود نظام آرمانی و ایدهال خود را بـراساس مـبانی دینی و ایدئولوژیک، تئوری پردازی کند. متدولوژی شریعتی در راستای نیل به غایت القصوای خویش، آگاهی، حرکت و نقد بود و این مقاله نیز با توشهگیری از اصل واژگونی فوکو کا ابتنایش بربه مـتن آوردن وقـایع حاشیهای و نوعی هرمنوتیک انتقادی و واسازانه - تعییر ژاک دریدا - است، درصدد رسیدن به نوعی مفهوم سازی پیرامون نظریه دموکراسی متعهّد علی شریعتی است. در این مقاله سعی بر آن است تا بـا بـررسی تـحلیلی نظریههای مختلف در باب دموکراسی- بـالاخص در غـرب - بـه شباهتها و تفاوتهای میان دموکراسی غربی و دموکراسی متعهّد علی شریعتی اشاره گردد و این فرضیه مورد آزمون قرار گیرد که نظریه دموکراسی مـتعهّد شـریعتی نـه تنها مانعی بر سر راه دموکراسی و حاکمیّت واقعی مـردم نـیست بلکه برعکس، این نظریه به مراتب کاملتر از دموکراسی غربی است و به خوبی ایرادهای وارد بردموکراسی غربی را نشان میدهد.
کلید واژهها: دمـوکراسی، دمـوکراسی غربی، دموکراسی متعهّد دکتر علی شریعتی
* آنچه در این بخش درج میشود چکیده مقالات دریافتی سمپوزیوم چهلمین یادمان شریعتی است. مقالات در مسیر داوری توسط هیئت علمی سمپوزیوم است و گزیدهای از آنها در کتاب مجموعه مقالات سمپوزیوم منتشر خواهد شد.