آینده ما و میراث شریعتی

شریعتی و سوسیال دموکراسی
مرتضی کاظمیان ـ علی شریعتی (۱۳۱۲ تا ۱۳۵۶) را میتوان از چهرههای شاخص اردوگاه «چپ مذهبی» در ایران معاصر دانست. او در صف و طیفی قرار میگیرد که در دوران مشروطه با افرادی چون میرزا کوچکخان جنگلی و شیخ محمد خیابانی، و بعدتر (پس از تکوین دولت ـ ملت مدرن در ایران) با کسانی مانند محمد نخشب و آیتالله طالقانی تعریف میشود. جریان فکری ـ سیاسی مزبور (چپ مذهبی یا سوسیال دموکراسی دینی)، در سوگیریها و دیدگاهها و کنشگری بخش مهمی از نیروهای ملی ـ مذهبی و نیز طیفی از اصلاحطلبان و «سبز»ها، تداوم یافته و متبلور شده است. واقعیتی که بهدشواری میتوان نقش موثر دیدگاههای شریعتی را در آن نادیده گرفت.
شریعتی در فضای حوزه علمیه مشهد
دکترعلی شریعتی (۱۳۱۲-۱۳۵۶) زاده «کویرِ مزینانِ خراسان» بود، بزرگ شده «مشهد» و برآمده از «شهر شهادت». در نتیجه، حوزه علمیه مشهد نمی توانست نسبت به آرای وی در مورد حوزه های علمیه و روحانیت بی تفاوت باشد. نخستین درس های اسلامشناسی وی نیز در دانشگاه مشهد برگزار شده بود. شریعتی نیز، نه تنها به حوزه های اسلامشناسی که تقریبا در انحصار روحانیت بود وارد شده بود، بلکه نقدهای تند و شدیدی به ساختار حوزه ها و به مرجعیت روحانیت داشت. این پارامترها، دست به دست هم داده بود تا حوزه مشهد نگاه ویژه ای به شریعتی داشته باشد و در برهه ای، نگاه یک طلبه و یک روحانی به شریعتی، می توانست ملاک و معیاری در داوری اجمالی نسبت به مواضع اعتقادی و سیاسی آن روحانی قرار بگیرد. از سویی دیگر، داوری حوزه مشهد نسبت به شریعتی که برآمده از آن شهر بود، می توانست در داوری علمای سایر بلاد نقش مهمی را ایفا کند.
کویر شریعتی و «راه های خروج از غار»
فرامرز معتمددزفولی ـ اکنون پس از چهل سال از فقدان شریعتی در میان انبوه آثار او، کویریات وی را ماناترین و جذاب ترین بخش سه گانه نوشتاری و خطابی او یعنی اسلامیات، اجتماعیات، کویریات می دانند. اگر چه کویریات و نوشته های کویری و گفتگوهای تنهایی را نیز که بررسی می نمایند، بیشتر از هر چیز بر رمانتیسیم و سانتی مانتالیسم آن انگشت می نهند و ادبیت متن! ادبیتی که به سرعت آمادگی دارد تا در خوانش های عرفانی به گزین گویی ها کشکولی مألوف و عادت شده در سنّت ادبی فارسی تن دهد و رنگ بازد. متأسفانه هنوز جز یکی دو اثر معدود و توجه هایی از دیگر متفکران، خوانش کویر و فهم آن در محاق سطحی زدگی به سر می برد و امیدی به درانداختن نگاه جدیدی به این اثر یکتا نیست.
شریعتی و شیعه امروز ما
تقی رحمانی ـ شیعه شناسی شریعتی پر مسئله است مانند اندیشه های و ایده هایش چالش برانگیز است. او شیعه علوی را از تاریخ برساخت و نمایان کرد. اما شیعه ایرانی، در دوره صفوی شکل مناسکی و آدابی گرفته است البته با کمک روحانیون .اما توجه شریعتی به شیعه به جای اسلام ، رفرم دینی را ایران بسیار جدی می کند. به هر حال او در اتمسفر شیعه سخن گفت این به معنی شخم زدن میراثی است که ما را احاطه کرده است فارغ از درستی یا نادرستی نظرات شریعتی در باره شیعه مهم توجه دادن و انگشت اشاره به مهم ترین ویژگی مذهبی جامعه ما است. این یادداشت در ۴۰ مین سالگرد وی ارائه می گردد نشان می دهد که اشاره مهم وی به شیعه در آثارش چقدر برای ما ضروری است .
«زنان» در آراء علی شریعتی
رضا علی جانی ـ اگر فمینیسم و فمینیست را به معنای تمرکز «انحصار»ی بر مسئله فرودستی زنان و تلاش برای رهایی آنها بدانیم، قطعاً شریعتی فمینیست نبود. آگاهی - آزادیبخشی زنان «بخشی» از تلاش روشنفکرانه وی برای آگاهی-آزادیبخشی به جامعهاش بود. او به موضوع و مسئله زنان توجه داشت؛ آنان را میدید و میخواست دیگران (به ویژه مردان) نیز بدان توجه کنند؛ مخاطبشان قرار میداد و به آنها آگاهی، انگیزه و اعتماد به نفس میبخشید؛ به رهاییشان میاندیشید و برای آن راه حل میداد؛ اما این همه را در کادر یک حرکت عامتر برای تغییر اجتماعی میدید. اما اگر فمینیسم را تمرکز انحصاری بر رهایی زنان ندانیم، که نباید بدانیم؛ و توجه به تبعیض جنسی و تلاش برای رهایی زنان از ستمهایی تلقی کنیم که صرفاً به جرم زن بودن متحمل آن میشوند؛ آن گاه قطعاً آرای او دارای مؤلفهها و عناصر جدی و جوانههای قابل رویش بسیاری برای رهایی زنان است و اندیشه و فکر و حرکت وی واجد گرایش فمینیستی روشن و صریحی است.
«بازگشت» به کدامین شریعتی؟
هادی حکیم شفایی ـ به نظر می رسد با بازخوانی هرمنوتیک شریعتی، شاید تا حد زیادی بتوان به یک توافق تفسیری از اندیشه شریعتی در میان موافقان و مخالفان او و میان روشنفکران دیندار و روشنفکران غیردینی، نائل شد. با نگاهی عملگرایانه، کاربردی و رو به جلو، از میان ده ها موضوع و مساله دینی و فلسفی و سیاسی و تاریخی که نسبتی با شریعتی برقرار ساخته اند، بیش از هر چیز می توان از بازگشت نسل امروز به شریعتیِ «نظریه پرداز روشنفکری» سخن گفت. الگوی روشنفکری که او مطرح می کند الگویی است جهانشمول و فراگیر که به نظر می رسد در هر عصر و زمان و جامعه ای، به دور از ذهنیت گرایی انزواطلبانه، قابلیت تاثیرگذاری عملی را بر جامعه داشته باشد و روشنفکران را از تمام طیف های فکری، در جهت توسعه فکری، فرهنگی و سیاسی جامعه همراه و همدل سازد. امروز، نه تنها می توان و ضروریست که از بازگشت به شریعتی سخن گفت، بلکه می توان پروژه روشنفکری او را در همه عرصه های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی بکار بست.
بازگشت به شریعتی؛ بازگشت به عدالت
حسن یوسفیاشکوری ـ شریعتی و افکار و آموزه هایش (که اکنون در مجموعه آثار ۳۶ جلدی اش به یادگار مانده) به لحاظ موضوعی چندان متنوع و رنگارنگ است که نمی توان آنها را به یک و یا چند موضوع فروکاست ولی در این مقال می کوشم به بعدی از ابعاد فکری و معرفتی و در عین حال اجتماعی و سیاسی او بپردازم؛ بعدی که می پندارم در شرایط کنونی ایران (و حتی جهان) از اهمیت بیشتری برخوردار است. این بعد مهم، اندیشه و آرمان عدالت خواهی و در معنای دقیق تر، برابری طلبی اوست. بدین ترتیب، از منظری که اکنون نگاه می کنم، بر این گمانم که پس از چهل سال، بازگشت به شریعتی به معنای بازگشت به عدالت خواهی است. این مقال در سه فصل سامان می یابد: سوسیالیسم دینی شریعتی، علل انزوای جریان برابری خواه اسلامی در دوران جمهوری اسلامی و در نهایت ضرورت احیای اندیشه عدالت خواهی در شرایط کنونی جامعه ایران.
شریعتی و افت انرژی اوتوپیایی

اگر دکتر شریعتی اکنون حضور میداشت*
حسین پایا، علی پایا ـ هدف اصلی این مقاله بازسازی بخش هایی از دیدگاههای دکتر شریعتی با نظر به برخی از مسائلی است که برای نسل فعلی مسلمانان اهمیت یافته است. هر نوع بازسازی البته بالضروره گزینشی است. رویکرد دو نویسنده این مکتوب در بازسازی مورد نظر متکی به چارچوب نظری عقلانیت نقاد است. پرسشهای محوری راهنمای این بازسازی چنین است: با نظر به اهمیت رهیافت عقل گرایی نقاد در مواجهه با مسائل نظری و عملی مهم زمانه کنونی، اگر دکتر شریعتی در میان ما حضور میداشت، آیا به عقل گرایی نقاد اقبال نشان میداد؟ آیا یک عقل گرای نقاد میتواند از میراث فکری دکتر شریعتی بهره مند شود؟
مسائل امروزین «عدالت اجتماعی»: مارکسیسم یا شریعتی

تصویری رادیکال از آینده
علیرضا رجایی ـ در روزگاری که از در و دیوار جهان، بحران و آشوب فرو میریزد، به دشواری میتوان تشخیص داد که کدامیک، مهمترین آنها است. نمیتوان تردید کرد که در حال حاضر، بحرانخیزترین بخش جهان، خاورمیانه و شمال آفریقا و تعارضهای عمیقی است که یک سر آن، روایتهای تروریستی از هر نوع در اسلام است. میلیونها آواره و هزاران قربانی و ویرانگریهای بی سابقه، دامنه این بحران را به مرزهایی بسیار فراتر از جهان اسلام نیز کشانده است. با وجود زمختی دردناک این بحران اما قابل حدس است که با گونهای ائتلاف جهانی، سرانجام این صحنه از تاریخ نیز با مصائب بسیار ورق خواهد خورد.
سفری به باغ ابسرواتور
مهدی غنی ـ کویر برای گشت و گذارنیست، نمی توانی ببینی و بگذری. کویر جای ایستادن و خیره شدن به انتهای آسمان و تأمل در برهوت خاک است. درآنجا فقط میتوانی شاهد تلاقی آسمان و زمین باشی. این هم برای همه کس دیدنی نیست. کتاب کویر شریعتی هم گویی به همان کویر میماند. کتابی که نسبت به سایرنوشتهها و گفتارهای شریعتی کمتر خوانده شده است. نمیشود آن را ورق زد و خواند. باید در آن ماند و در آن فرورفت. این نوشته تأملی است بر یکی از نوشتههای شریعتی در کویر: باغ ابسرواتور.
مشترکات دکترعلی شریعتی و جلال آلاحمد
به ماه اذر سال ۱۳۴۶، به خواست زندهیاد دکتر علی شریعتی، نخستین دیدار وی با زندهیاد جلال آلاحمد در خانه وی رخ داد. شرح این دیدار را در نوشته «دو روشنگر» آوردهام. مشترکات آن دو : یک- هردو پدرانشان از روستا به شهر مهاجرت کرده بودند..؛ یکی از مزینان و دیگری از اورازان ..؛ انعکاس دلبستگی به روستای اجدادی در کویر و در اورازان و نفربن زمین هویداست. دو- پدران هر دو در زی روحانیت بودند. هرچند استاد محمدتقی شریعتی از ان لباس درآمد و به تدریس پرداخت ...؛ وخود از پایهگزاران روشنفکری دینی بهشمار میآید.
نابرابری: مسئله ديروز امروز و فردا
سعید مدنی ـ بیتردید اندیشه شریعتی از پروژه راه سوم به منزله جمعبندی نقادانه دو الگوی سوسیالیسم اقتدارگرا و لیبرالیسم فردگرا به جد پشتیبانی میکند. به علاوه اگر همه این دغدغههای فکری را جستجوی راهی برای رهایی جامعه انسانی از بیعدالتی بدانیم شکی نیست که نظام اندیشگی شریعتی حامی پاسخ به چنین دغدغههایی است و هنوز هم آرای وی در نقد نظام لیبرال و مبارزه با نابرابری بسیار راهگشا و کارآمد است و پشتوانه مستحکمی است برای مبارزه با لیبرالیسم و نئولیبرالیسم به مثابه یک کلاهبرداری منفعتطلبانه که بر فضیلت نابرابری اصرار میورزد و وعده بهبود وضعیت طبقه متوسط و فقیر را میدهد اما از طریق ریزش قطرات ثروت حاصل از رانتجویی، انحصار، سفتهبازی و استثمار دیگران در سطح ملی و جهانی که جز نابرابری، تخریب محیط زیست، بیکاری مزمن و فقیرترشدن فقرا ارمغانی برای جامعه انسانی نداشته است.
اندیشهشناسی شریعتی و واکاوی مفهوم دوران
فرید خاتمی ـ شریعتی از معدود متفکرانی است که توانایی بالایی برای تولید سوژه و کارگزار اجتماعی دارد، این موضوع در اندیشه شریعتی هم از نظر فرم مطرح است و هم از نظر محتوا.از این نظر مراجعه به اندیشه شریعتی از زاویه ایجاد سوژه اجتماعی که به نفی سوژه فردی منتهی نشود اهمیت دارد. چنانچه این نیمنگاه و نیمخیز را به سمت گذشته نزدیک بپذیریم در این صورت درباره چگونگی آن و چگونگی خوانش متن شریعتی میتوان به بحث پرداخت. اندیشه شریعتی در این سطح پتانسیل بسیاری برای وحدت بین این دو نسل و پیوند امر اجتماعی و امر فردی دارد. البته نباید فراموش کرد که این بازگشت به اندیشه شریعتی بازگشتی مشروط است.
شریعتی و بازسازی جامعه
محمد جواد غلامرضاکاشی ـاز دست رفتن جامعه ممکن است این تصور را به ذهن متبادر کند که گویی نگارنده مدعی هرج و مرج تام اجتماعی است. گویی دیگر نمیتوان با احساس امنیت و آرامش در خیابان قدم زد. گویی همه در کمین نشستهاند تا یکدیگرند را مورد هجوم قرار دهند. اگر عبارت «از دست رفتن جامعه» چنین تصوری در خواننده ایجاد کند، بدیهی است مدعای گزافی است. اگرچه ناهنجاریهای اجتماعی هست، اگرچه بینظمیها، گسیختگی ساختار خانواده و گسترش فضای بیاعتمادی وجود دارد، اما این همه مصادیق، عبارت از دست رفتن جامعه به آن معنای رادیکال نیست.
هویت ملی یا خویشتنی در راه
سوسن شریعتی ـ امروزه موضوع و تعریف فرهنگ (از نوع جهانشمول یا بومیاش) نسبتش با هویت، با میراث، اینکه ضروری است یا تهدید، اکتسابی است یا طبیعی، ناب است یا التقاطی، دیگر پرسشهایی مربوط و محدود به انسانشناسی، تاریخ و جامعهشناسی نیستند؛ جزء اخبار سیاسی روزانهی ملل شدهاند. در ذیل هر خبری، هر انفجاری، هر قتلعامی سر و کلهی بحث فرهنگ و هویت پیداست. همه جا صحبت از بازگشت به خویش است. دعوایی اگر باشد بر سر کدامین خویشتن است؟ نوستالژی برای ایران باستان یا برای اقوام گُل فرانسویها یا داعش که رؤیای دولت اسلامی در سر میپروراند؟ یکی به نام مذهب (بودیزم و اسلام و مسیحی هم ندارد) دیگری برای نژادی که برتر بوده است و آن دیگری به نام تمدنی که متمدنتر بوده، غصهدار است.....
بازگشت به «بازگشت به خویشتن»
عباس منوچهری ـ اهمیت بحث «هویت» در این است که بدون تعبیر یا تفسیری از کیستی انسان اساسا امکان اندیشیدن درباره وضع انسانی – اجتماعی در هر زمان و مکانی ناممکن است. به عبارت دیگر حکمت عملی، که فلسفه سیاسی و آرمان خواهی سیاسی و مدنی از انواع آن هستند و مکاتب مختلف فکری – سیاسی اثر گذار در تاریخ بشر مصادیق آن هستند، بدون انسان شناسی (هویت اندیشی) اندیشیده نشده و نمی توانست بشود. به همین جهت است که تاریخ فکر همیشه پیش از هر چیز به کیستی انسان پرداخته است. برای مثال تفاوت اساسی لیبرالیسم و سوسیالیسم در نهایت به تعابیر متفاوت آنها از انسان باز می گردد.
شریعتی و پرسش دوران
سیدجواد میری ـ اگر بخواهیم پروبلماتیک اصلی دورانمان را از چشمانداز شریعتی طرح کنیم در ابتدا باید از برخی چالش ها عبور کرده و برخی مفاهیم را تبیین کنیم. مفهوم دوران چیست؟ آیا مفهوم دوران همان مفهوم عصر است؟ آیا اساساً این مفهوم دوران، همان مفهومی است که در مارکسیسم هم هست؟ مثلاً ما دورانها و اپوخههای متفاوتی داریم و هرکدام از این دورانها، پرسشهایی را مطرح میکند و انسان به مثابه یک موجودیت تاریخی در برابر افقهای متفاوتی در دورانهای مختلف قرار گرفته است. آیا نگاه شریعتی یک نگاه مارکسیستی یا هگلی- مارکسیستی بوده است؟ البته شریعتی نوع نگاهش با این نگاهها مطابقت ندارد. بلکه خیلی عینی به عنوان یک مفهوم در علوم انسانی به دوران نگاه میکند، که من بیشتر با این مفهوم رابطه پیدا میکنم.
مصدق، تبار سیاسی شریعتی
محمدامین قانعی راد ـ شریعتی تحت تأثیر آموزههای پدرش محمدتقی شریعتی در کانون نشر حقایق اسلامی مشهد قرار داشت. این کانون از جنبش ملی کردن نفت حمایت میکرد و در فعالیتهای سیاسی به طرفداری از مصدق مشارکت داشت: «پس از روی کار آمدن مصدق، محمدتقی شریعتی رهبری جمعیتی را بر عهده گرفت که تابلو «شرکت نفت ایران و انگلیس» را از سردر دفتر آن در خیابان طبرسی پایین کشیدند و تابلو «شرکت ملی نفت ایران» را به جای آن نصب کردند»۵. کانون که از مصدق و کاشانی حمایت میکرد، در اسفند ۱۳۳۱ در پی رد تقاضای مصدق برای تمدید اختیارات اجراییاش از جانب کاشانی، به عنوان رئیس مجلس، مخالفت خود با کاشانی و حمایت خود از مصدق را اعلام کرد...
روشنفکر مدرن ارگانیک انقلابی
کمال اطهاری ـ شریعتی تزهای اساسی و درخشانی در پارهای از آثارش ارائه میدهد. تفسیرش از قاسطین، مارقین، ناکثین؛ و تفسیری در مورد این که در دوران صفویه خلیفهی سنی، شیعه؛ و فقیه شیعه، سنی شد. این تفسیر درخشان و بارز، نشان دهنده تسلط او به جامعهشناسی است. شرایط عینی انسانها تعیین کننده است. واقعیت عینی انسانها را شرایط ذهنیشان تعیین میکند و این منظور دکتر شریعتی در این تفسیرهاست. این تفسیر نشان دهنده تسلط شریعتی بر روانشناسی و جامعهشناسی تاریخی است و نکات خوبی را از مارکس و وبر طرح میکند. البته این نکات در دورانی مطرح میشد که بسیاری چون او فکر میکردند اول باید انقلاب کرد بعد تحول یا تکامل اجتماعی ایجاد میشود. این حوالت تاریخی آن دوره بود...
شریعتی؛ قدرت و حکومت
سید هادی عظیمی ـ ما زمانهای به وسعت 40 سال مملو از تحولات وسیع در عرصههای مختلف با شریعتی فاصله داریم. او در زمانهای دیگر سخن گفت و م در زمانهای دیگر زیست میکنیم و این مهمترین دغدغهای است که برای شناخت شریعتی وجود دارد، زیرا اگر به شریعتی رجوع کنیم و قصد شناخت او را داشته داشته باشیم نمیتوانیم به تحولات چهاردهه گذشته بیتفاوت باشیم و باید اندیشه شریعتی را با توجه به تجربه 40 سال گذشته نگریست و واکاوید. شریعتی در تمام چهاردهه گذشته اگر چه وجود مادی نداشته است اما حضور وی در عرصههای مختلف فکری و سیاسی قابل کتمان نیست. مخالفین و موافقین شریعتی به زبانهای مخلغف ازمناظر مختلف به شریعتی پرداختهاند گاهی از او برای مشروعیت نگاهها بهره برداری شده و گاهی ابزاری برای تصقیه حساب با برخی افکار و اندیشهها بوده است.
حوزه حضور نوشریعتی؛ تسخیر قدرت یا تغییر زندگی؟
هاشم آقاجری پروژه نوشریعتی را در چهار بخش دنبال میكند: شناسایی تفاوتهای موقعیت کنونی ما با موقعیتی كه شریعتی در آن بهسر میبرد، تمركز بر شریعتی متاخر بهعنوان زمینه و پایه اصلی بازسازی پروژه نوشریعتی، تبیین فاعلان و عاملان تاریخی در زمانه حاضر و سرانجام تشخیص حوزه حضور نوشریعتی. آیا حوزه حضور آن با تسخیر قدرت تعریف میشود یا تغییر زندگی؟ آقاجری در گفتگوی حاضر به دو پرسش پاسخ میدهد، دو پرسشی که در آستانه همایش چهلمین یادمان علی شریعتی با روشنفکران متأثر از شریعتی و نیز موافقان و منتقدان او در میان گذاشته میشود:
انسانیت متعالی و روح ایرانی شریعتی
محمدلطیف عباسپناه ـ دکتر شریعتی نماد روح ایرانی و انسانیت متعالیِ نسل امروز و ایران معاصر ماست. این روح به ویژه در کویریات او نمود و بروز بیشتری دارد. به همین دلیل باز گشت به شریعتی، باز گشت به "خویشتن" انسانی و شخصیت و ماهیت اعتقادی و تاریخی و موجب احیای روح خلاق و ارزش های متعالی و معنوی میگردد. روح ایرانی شریعتی نماد خویشتن انسانی ویژهای است که در طول تاریخ ایران تکوین یافته و به مخاطب آشنایش هویت معنوی و شخصیت فرهنگی میبخشد.