پنل چهارم سمپوزیوم «اکنون، ما و شریعتی» با عنوان اصلاحِ دینی و با مدیریت امیر رضایی برگزار شد. در این پنل دکتر حسن محدثی بحثی با عنوان «شریعتی و اسلام فراروحانی؛ ریشهها و غایات مواجهه انتقادی شریعتی با روحانیت» ارائه کرد. دکتر علیاکبر احمدی نیز بحثی با عنوان «آشتی خدا و انسان در اندیشه شریعتی» مطرح کرد و در نهایت کمال رضوی نیز بحثی با عنوان «شریعتی و انحصارزدایی از گروه منزلتی روحانیت؛ ابعاد نظری و عملی تحلیل جامعهشناختی شریعتی از روحانیت در تشیع» طرح کرد. در ادامه به گزیده سخنان هر یک از سخنرانان اشاره میشود:
گزیده سخنرانی حسن محدثی:
- دغدغهی شریعتی در بحث اسلام منهای آخوند، خود اسلام است نه برخورد حذفی با روحانیت.
- تز اسلام منهای آخوند شریعتی به معنای حذف روحانیت از صحنه اجتماعی نیست. شریعتی در همان جایی که این تز را مطرح میکند به تز اقتصاد بدون نفت دکتر مصدق تاکید میکند که دقت در این تمثیل بیانگر این است که شریعتی درصدد چندمنبعی کردن فهم دینی و تکثر تفسیر بود نه حذف روحانیت. همچنان که در جای دیگری شریعتی از اسلام منهای عرب سخن میگوید که مسلما به معنای حذف اعراب از جهان اسلام نیست! بلکه منظور اسلام منهای سنت عربی جاهلی است.
- شریعتی در عمل نیز مقید به نقد و گفتوگوی دوجانبه با جریان فکری از جمله روحانیت بود و درصدد تکصدایی کردن تفسیر دین از جانب روشنفکران نیز نبود.
گزیده سخنرانی علیاکبر احمدی:
- آشتی میان خدا و انسان همواره مهمترین مسئله فلسفه در طول تاریخ بوده است . پیشنهاد دوران مدرن برای آشتی تغییر دادن مفهوم خدا از موجودی که بیرون ایستاده به موجودی متنهای و درون عروصه است . اما شریعتی این راه حل را منطقی و معقول نمیداند چرا که به اعتقاد او این نوع آشتی یک آشتی ظاهری است و نامتناهی اگر در متناهی حضور یابد راه بر متناهی بسته و شأنی بر شئونات انسانی باقی نخواهد گذاشت.
- شریعتی معتقد است اگر بخواهیم میان خدا و انسان ، اراده مطلق و متناهی آشتی و امکان جمع برقرار کنیم باید در فهم خود از انسان و خدا تعقل به وجود آوریم. ابتدا به کمک قرآن و متون اسلامی درک خود را از مفهوم خدا تغییر دهیم. علاوه بر وجود مطلق و واجب... باید خدا را به عنوان غایت الغایات هم درک کنیم . مبدا که عین خیر و زیبایی و کمال است . خدا را خالقی درک کنیم که دوست داشته است انسان را بیافریند تا او را بشناسد و او را دوست داشته باشد . سپس انسان را به گونه ای درک کنیم ، موجودی با استعداد شگرف که می تواند خویش را خودش تعیین میکند.
گزیده سخنرانی کمال رضوی
- برای فهم و بازسازی نظریهی شریعتی در دوران کنونی که تجربهی حکومت فقهی و حضور روحانیت در قدرت را پشت سر و پیش روی خود داریم، مقدمتاً باید این تجربه را در پرانتز نهاد و این پرسش را مطرح کرد که با فرض فقدان وجود یک حکومت فقهی در ایران در دوران کنونی و عدم حضور روحانیت در قدرت، از نظریهی شریعتی چه چیزی برای آموختن در شرایط امروز ایران وجود دارد؟
- کار شریعتی هم در تحلیل جایگاه اجتماعی تشیع و نهاد دین (روحانیت) واجد نوآوری است و هم در ارائهی راهحلی تجویزی برای اصلاح و بهبود مسیر روحانیت.
- تلقی شریعتی از روحانیت را میتوان ذیل مفهوم «گروه منزلتی» مدنظر قرار داد. گروه منزلتی، مفهومی ابداعی در جامعهشناسی وبر است که با مولفههایی نظیر سبک زندگی و مصرف کالاهای مادی و نمادین معین، امتیازهای انحصاری و مکانیزمهای بازتولید و طرد اجتماعی مشخص میشود.
- مطابق تبیین شریعتی از سیر تکوین روحانیت، شکلگیری مقامات رسمی روحانی با امتیازهای انحصاری و سبک زندگی مشخص، امری عارض بر سیر تحول تشیع بوده و به نسبتی که تشیع از نهضت بودن به نظام بودن میل پیدا کرده است، تکوین روحانیت به سمت یک گروه منزلتی نیز تسریع و تشدید شده است؛ چنانکه در دورهی صفوی این تغییر جایگاه به نقطهی اوج خود میرسد.
- شریعتی در پی نوعی انحصارزدایی از روحانیت شیعه بود؛ چنانکه تاکید داشت در اسلام، عالم اسلامی به رسمیت شناخته شده و جایگاهی ضروری است، اما روحانیت بهمثابه گروهی با امتیازها و جایگاه انحصاری در اسلام وجود ندارد. آنچه به عنوان تز «اسلام منهای روحانیت» شناخته شد و دستمایهی برداشتهای سطحی قرار گرفت، به معنای دقیق کلمه در پی نوعی «انحصارزدایی» از روحانیت تاریخی تشیع بوده است.
- تقلیل نظریهی شریعتی در مورد روحانیت به تز «اسلام منهای روحانیت» و سوار کردن تحلیلهای بعدی بر این رویکرد و قرائت تقلیلگرایانه، ناشی از عدم درک درست نظریهی توصیفی ـ تاریخی شریعتی در تحلیل جامعهشناختی روحانیت و خلطمبحث مطرحکنندگان این قرائت تقلیلگرایانه میان نظریه در مقام توصیف و نظریه در مقام تجویز است.
- اصلاح دینی در کار شریعتی در مواجهه با روحانیت نیز تبلور مییابد: روحانیت برای ادغام در پروژهی اصلاح دینی، ناگزیر از فرونهادن ویژگیها و خصائل گروه منزلتی است. اگر غایت اصلاح دینی را زدودن پیرایهها و عارضههای تاریخی بر جهتگیری و آموزههای اولیهی اسلام و احیای اسلام محرک و فعال تلقی کنیم، ایفای نقش روحانیت در جایگاه یک گروه منزلتی نافی و مختلکنندهی این غایت اساسی است. بنابراین وجه تجویزی نظریهی شریعتی در مورد روحانیت که مستلزم انحصارزدایی و محو جایگاه گروه منزلتی است، در هماهنگی کامل با پروژهی اصلاح دینی است که وی پی میگرفت.