-
-
سخنرانی مجتبی مهدوی، در سمپوزیوم «اکنون، ما و شریعتی»

مجتبی مهدوی در پاسخ به این پرسش که آیا آموزههای شریعتی به یاری دوستان آزادی و آزادیخواهان خواهد آمد؟ گفت: «شریعتی متهم است که «اسلامیست» است و مشهورترین نقدی که به او شده نقد لیبرالدموکراسی است. شریعتی میگفت دموکراسی با تحمیق و تطمیع مردم کاری میکند که آدمیان به دشمنان خودشان رأی بدهند. شریعتی جوان نظریه امت و امامت را بهعنوان جایگزینی برای لیبرالدموکراسی مطرح کرد، اما وقتی سرنوشت دموکراسیهای کشورهای جنوب را مشاهده کرد که در آن رهبران برخلاف اینکه قرار بود در دورهای انتقالی کار کنند، مادامالعمر شدند در نظریهاش تجدیدنظر کرد. شریعتی بالغ اولین کسی بود که به نقد خود پرداخت و درنتیجه نظریه دموکراسی متعهد نظر نهایی او نبود. ما شواهد این را میبینیم که چگونه لیبرالدموکراسی مردم را از طریق نظام انتخاباتی تحمیق میکنند. چه فاشیسم چه نازیسم و چه در دوره اخیر ترامپیسم.» دکتر مهدوی ادامه داد: «شریعتی مدافع توسعه سیاسی درونزاست و این توسعه با بومیگرایی ذاتگرا و نوستالژیک متفاوت است. او در پی نوع دیگری از دموکراسی است، ولی این به معنای تعلق او به ارتجاع، اقتدارگرایی، دولتمحوری و مارکسیسم نیست. امروز هم لیبرالدموکراسی منتقدانی مانند هابرماس و دیگران دارد.» امروز تا به نقد لیبرالدموکراسی میپردازیم، مدام میگویند بدیل لیبرالدموکراسی فاشیسم، بنیادگرایی و مارکسیسم است، اما لیبرالدموکراسی پایان تاریخ نیست. شریعتی این اعتمادبهنفس را به ما میدهد که برای دموکراسی اجتماعی درونزا بکوشیم. سوسیالیسم شریعتی شبیه سوسیالدموکراسی در اسکاندیناوی است؛ البته برای او آزادی بر عدالت، معنویت و عرفان برتری دارد؛ چون سه آرزوی شریعتی سوسیالیسم (عدالت)، اگزیستانسیالیسم (انسانیت) و عشق است.