یادنامه مجاهد شهید، دکتر علی شریعتی («شمارهی مخصوص فجر»)
نشریه انجمن اسلامی دانشجویان حوزهی اُکلاهاما وابسته به انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا و اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا.
- ... حسین اکنون تنها برخاسته است تا بیاموزد که «مرگ سیاه» سرنوشت شوم مردم زبونی است که به هر ننگی تن در میدهند تا زنده «بمانند»، چه کسانی که گستاخی آن را ندارند تا در ظلمتی که همه چیز به تباهی میگراید و انسان ماندن نیز محال میشود-»شهادت» را انتخاب کنند- «مرگ» آنان را انتخاب خواهد کرد.
شهادت-دکتر علی شریعتی
در این یادنامه میخوانیم: دو یادداشت با عناوین «سورهی قدر» و «تکیه به مذهب» به قلم شهید دکتر علی شریعتی، «آخرین نامهی دکتر به پدرش»، «پیام آیتالله خمینی در جواب به تلگرافهای واصله»، «نگاهی به زندگی شریعتی» (اطلاعیهای که پس از شهادت دکتر علی شریعتی بوسیلهی انجمن اسلامی دانشجویان اکلاهاما منتشر و در سطح ایالت و حوزههای اطراف پخش گردید)، «خورشید خاوری»(متنی که در مراسم شب چهلم شهادت دکتر شریعتی در مشهد توسط یکی از برادران قرائت گردید)، «شهید شاهد» به قلم اکبر د.، «شریعتی منادی انسانها» به قلم «فاطمه»، و «چریک پیر»، شعری به قلم م.آزرم.
یادداشت «نگاهی به زندگی شریعتی»، به شرح پر تنش زندگی دکتر در سالهای 47 تا 52 و متعاقب آن، تعطیلی حسینیه ارشاد در آبان 51 و تبعید دکتر شریعتی میپردازد. در همین زمان است که دکتر شریعتی برای اعتراف تلویزیونی تحت فشار قرار گرفته و آثار و تألیفات ایشان جزء آثار ضالّه معرفی و ممنوع میگردد. این وضعیت تا هجرت دکتر در بیست و ششمِ اردیبهشتماهِ سال 56 از ایران و سپس، شهادت ایشان در 29 خرداد همان سال ادامه مییابد. به همین ترتیب و به زعم نویسنده، نیروهای اهریمنی ساواک و سازمان جاسوسی سیا را مسئول شهادت دکتر معرفی میکند.
آزرم در بخشی از قطعهی «چریک پیر» میسراید:
فراز قلهی بیداری زمان اینک، ستاده برج نگهبان، کنار تنهایی
فراز برج، تو گویی هنوز ایستاده است، چریک پیر، نه اما، درفش خاطرهاش:
که میفزاید بیم، که میدهد امید، که دستمایهی الهام رزم یاران است.
چریک پیر ز پا اوفتاده است، وز سوی خصم،
هنوز خاطرهاش نیز تیرباران است.
در یادداشت «شهید شاهد»، نگارنده، یک به یک تاریخ خونبار خرداد را همراه با نام و یاد شهدای این ماه، بر میشمارد. 4 خرداد 51، شهادتِ مجاهدانِ صدر، محمد حنیف نژاد، سعید محسن و علیاصغر بدیعزادگان. 15 خرداد 42، سالروز قیام علیه هیمنهی استبداد سلطنتی که در فیضیه و دارالشفاء، 3 روز به طول انجامید و بیش از 40 شهید و 400 مجروح بر جای گذارد. 20 خرداد، شهادت مرد وارسته آیتالله سید محمدرضا سعیدی، 26 خرداد، شهادت یکی دیگر از فرزندان خانواده قهرمان پرور رضاییها، شهید رضا رضایی و 29 خرداد 56، شهادت دکتر علی شریعتی. نویسنده در طول سالهای پس از خرداد 42، شریعتی را به عنوان شتابدهندهی جنبش نوین اسلامی معرفی میکند. جنبشی که از سال 42 به بعد در یک رکود ضمنی به سر میبرده است و دو طبقه را در مقابل هم قرار می داد: اول، طبقهی دانشجو و تیپ روشنفکر و دوم، طبقهی روحانی. به زعم نویسنده شریعتی توانست تا این دو طبقه را حول یک محور و بر اساس یک بینش دقیق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی با هم متصل نماید.
«خورشید خاوری»، نثری ادبی است که در آن نگارنده میکوشد تا با مفهومسازیهای سمبولیک سرفصلهایی از آثار دکتر از جمله قاسطین، مارقین، ناکثین، حج، تشیع علوی تشیع صفوی، مسئولیت شیعه بودن، انتظار مکتب اعتراض، حسین وارث آدم، شهادت، انقلاب و دو چهرهاش، خون و پیام و... را در نظامِ معنایی منسجم، به گونهای زنجیروار و متصل، صورتبندی نماید.
در یادداشت سورهی قدر، دکتر شریعتی در تحلیل که از این شب منحصر بفرد به دست میدهد، آن را شب نوزایی و «آغاز فردایی که تاریخی نو را بنیاد میکند»، معرفی مینماید. از منظر دکتر، شب قدر که «از هزار ماه برتر است»، در تاریخ که قبرستانی است طولانی و تاریک و ساکت، نشانهای است از «تولدی بزرگ» و شبی است «آبستنِ یک مسیح» که نشان از حیات و حرکت دارد. در تلقی شریعتی از شب قدر، و در نکوداشتِ قدر و منزلت انسانی نو و دیگرگون، «گرچه پس از خاتمیت پیامبری نیست، اما هر آدمی وارث پیامبران است».
همچنین دکتر شریعتی در آخرین نامه به پدرش مینویسد که در آستانهی هجرت و خروج از کشور، با قرآن تفألی نموده و نتیجه آنکه: بالای صفحه نوشته بود: بد! آیاتِ آمده، از سورهی توبه بودهاند. از چند آیه قبلتر برای پدر مینویسد و به نوعی سرنوشت خویش را با او در میان میگذارد. معانی برخی واژههای قرآنی که شریعتی با آنها به گفتگو مینشیند، بدین گونه راز هجرت آخر او را فاش میگویند:
آنانکه ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا با مال و جانشان جهاد کردند، آنها را نزد خدا مقام بلندی است و آنان، رستگاران و سعادتمنداناند. (سورهی توبه، نشانهی بیستم)
- حسین موسوی