امروز (23 تیر 1396) حجتالاسلام دکتر محمد ثقفی، دوست عزیز و همکار ارجمنداَم، از قم تماس گرفت و از نوشتههای محمد قوچانی دربارهی شریعتی بسیار ابراز تأسّف کرد. او میگفت نقد با بیانصافی و توهین و یکطرفه سخن گفتن و گزینشی بحث کردن فرق دارد. حجتالاسلام ثقفی میگفت که شریعتی هرگز بهدنبال حذف روحانیت نبود (همین چند روز پیش بود که در باب همین موضوع با دکتر ثقفی حضوری گفت و گو داشتم و گفته بودم که تز شریعتی در لفظ "اسلام منهای آخوند" است امّا در معنا "اسلام ورای روحانیت" است؛ بحثی که قرار بود در همآیش لغو شدهی چهلّمین یادمان شریعتی ارایه کنم). لاجرم از این سوی تلفن به ثقفی عزیز گفتم که مهرنامه مدّتی است رسالت لجنمالی کردن روشنفکران دینی و بهویژه دکتر علی شریعتی را بهعهده گرفته است. بنابراین، نباید انتظار دیگری داشت. اما مخاطب اهل ارزیابی است. پس جای نگرانی نیست.
بهراستی که چه زیبا گفته است قرآن که تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ. "هر کس را که خواهی گرامی داری و هر کس را که خواهی خوار کنی" (بخشی از آیهی 26 سورهی آل عمران). چند سال پیش که محمد قوچانی مقالهی "تراژدی اصلاح دینی" را منتشر کرد، یکی از خبرگزاریها میخواست مناظرهای را بین من و او ترتیب دهد امّا قوچانی به هر دلیلی عذر آورد. بعد از اینکه مقالهی "اصلاح دینی؛ مصیبت یا برکت؟! نقدی به سردبیر مهرنامه" را در پاسخ به این مقالهی محمد قوچانی نوشتم،گمان میکردم شاید او پاسخی بدان بدهد. کسی که در جستوجوی حقیقت است از گفت و گو با دیگران نمیهراسد بلکه از آن استقبال میکند. امّا قوچانی هیچ واکنشی در مقابل آن مقاله نشان نداد و از آرای خود دفاعی نکرد. آنکه جویای حقیقت است راه خود را پیدا میکند و آنکه نوری میتاباند، ولو اندک دیده خواهد شد. گلمالی کردن چشمهی نور با کامیابی همراه نخواهد بود و جز ننگ بهبار نخواهد آورد. شریعتی خود میگفت که "سنگها را بستهاند و سگها را رها کردهاند". باز هم همان قصه است. اما وقتی که به تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ باور داریم، چه جای نگرانیخواهد بود. برای مطالعهی مقالهام در نقد قوچانی بنگرید به نشانی زیر:
- / حسن محدّثی گیلوایی / 23 تیر 1396
@HasanMohaddesi